ای غم گذری به کوی بدنامان کن


ای غم گذری به کوی بدنامان کن

ای غم گذری به کوی بدنامان کن


فکر من سرگشتهٔ بی سامان کن

فکر من سرگشتهٔ بی سامان کن
فکر من سرگشتهٔ بی سامان کن
زان ساغر لبریز که پر می ز غمست
زان ساغر لبریز که پر می ز غمست
زان ساغر لبریز که پر می ز غمست
یک جرعه به کار بی سرانجامان کن
یک جرعه به کار بی سرانجامان کن
یک جرعه به کار بی سرانجامان کن